اندراحوالات جشن تولد یکسالگی وعکس...
سلام به عسلک، ملوسک، عروسک... الان حدود 12 ساعته که پا گذاشتی تو دومین سال زندگیت. پارسال اینموقع هنوز تو بیمارستان بودی و امسال خوشحال وشاد در آغوش بابا ومامان مهربون. دیشب تو مراسم واقعا در تمام مراحل سنگ تمام گذاشتی و همکاری کردی، با بقیه دست زدی و هیجان نشون دادی. موقع رقص کارد کلی دست زدی وهیجان نشون دادی. من و مامانی از این بابت خیلی خوشحال بودیم. چون طبق معمول بزرگترها معتقد بودن بچه یه ساله که متوجه نیست خسته میشه ..... ولی ما میگفتیم تولد یکسالگی هیچوقت تکرار نمیشه. همیشه اولین ها مهمتره. حالا میخواد بعدا هرسال مفصل بگیره یا نگیره. اولین نمیشه وبالاخره دقیقه نود مامان مهلبون عزمشو جزم کرد. خداروشکر توهم روسفیدمون کر...